قرائت صحیح و کامل عبارت یک سنگ قبر در کلّیهی شیخ صفیالدین اردبیلی،
دامقای تورکان قایی و تورکان باستان بولقار دوُل - دوُلوُ بر آن، و ریشهشناسی
تورکی دوُل-ایلخی-ایلقار
Erdebilli Şeyh Sefiyeddin’in Külliyesi’nde Bulunan Bir
Mezartaşının ketibesi, Üzerindeki Kayi ve Eski Bulgar Dulo Boyu Damgası, ve
Kökendeş Olan Dul, Yılkı ve Ilgar Kelimelerinin Türkçe Etimolojisi
The Inscription on A Tombstone Found in Erdebilli Şeyh
Sefiyeddin's Complex, The Tamga of The Kayı and The Old Bulgarian Dulo Clan on
It, And the Turkish Etymology of the Cognate Words Dul, Yılkı And Ilgar.
Méhran Baharlı
https://independent.academia.edu/MBaharli
https://sozumuz1.blogspot.com/
https://www.facebook.com/profile.php?id=100016259447627
خلاصه:
در کلّیهی شیخ صفیالدین اردبیلی در اردبیل – آزربایجان – تورکایلی، یک سنگ قبر مرمر وجود دارد که بر آن عبارتی حاوی عنوان تورکی شخص مدفون در آن، پیری بیگ ایناللی ائشیکآغاسیباشی نوشته شده است. بر روی این سنگ قبر همچنین دامغای طائفهی تورک قایی موسس امپراتوری عوثمانلی و طائفهی دولو از تورکان بولقار قدیم نقش بسته است. در این نوشته عبارت روی این سنگ قبر را خواندهام، در بارهی عناوین پیری و ائشیکآغاسی، و طائفهی ایناللی توضیحاتی دادهام. همچنین بر اساس تبدیلات دول ↔ یول ← ییل ↔ ایل ریشهشناسی تورکی کلمات همریشهی «دولو» نام طائفهی حاکم تورکهای بولقار باستان، «ایلخی»، «ایلقار» و «دول دول» را عرضه کردهام.
کلمات کلیدی: کلیهی شیخ صفیالدین، ایناللی، ریشهشناسی تورکی، بؤری، دولو، ایلخی، ایلقار
اؤزهت:
اهردهبیللی شیخ صفیالدیننین تورکایلی، آزهربایجان، اهردهبیل شهههریندهکی یاتیر-کلّیهسینده مهرمهر بیر سینداشی و اونون اوزهرینده گؤمولهن کیشینین آدی و تورکجه عنوانی اولان پیری بهی اینانلی ائشیکآغاسی باشینی ایچهرهن بیر عبارت بولونماقدادیر. سینداشیندا عوثمانلی ایمپاراتورلوغونون قوروجولاری اولان تورک قایی بویونون دامقاسی دا ایشلهنمیشدیر. بو دامقا اهسکی بولقار تورکلهرینین یؤنهتیجی بویو اولان دولو بویونون دامقاسینین تایینیدیر (عینیسیدیر). بو یازیمدا سینداشی اوزهریندهکی یازینی اوخویوپ، اینجهلهدیم. ائشیکآغاسی و پیری عنوانلارینین آچیقلامالارینین یانی سیرا، ایناللی بویو دهیرهسینده (بارهسینده) بیلگیلهر واردیم. آیریجا دول یول ییل ایل دؤنوشوملهرینه دایاناراق دولو (اهسکی بولقار تورکلهرینین یؤنهتیجی بویونون آدی)، ایلخی، ایلقار و دولدول کلیمهلهرینین تورکجه کؤکهنلهمهسینی ده سوندوم.
آچار دئگیلهر: شیخ صفیالدین کلّیهسی، ایناللی، تورکجه کؤکهنلهمه، بؤری، دولو، ایلخی، ایلقار
Özet
Erdebili Şeyh Sefiyeddin'in Türkili, Azerbaycan, Erdebil şehrindeki yatır-külliyesinde mermer bir sin (mezar) taşı, ve üzerinde gömülen kişinin adı ve Türkçe unvanı olan Piri Bey İnallı Eşik Ağasıbaşı'yı içeren bir ibare bulunmaktadır. Sin taşında Osmanlı İmparatorluğu'nun kurucuları olan Türk Kayı boyunun Tamga'sı da işlenmiştir. Bu Tamga, eski Bulgar Türklerinin yönetici boyu olan Dulo boyunun Tamgasının tayınıdır (aynısıdır). Bu yazımda sin taşı üzerindeki kitabeyi okuyup inceledim, Eşik-Ağası ve Piri unvanlarının açıklamalarının yanı sıra İnallı boyu deyresinde (hakkında) bilgiler verdim. Ayrıca, Dul ↔ Yul → Yıl ↔ Il dönüşümlerine dayanarak Dulo (eski Bulgar Türklerinin yönetici boyunun adı), Yılkı, Ilgar ve Düldül kelimelerinin Türkçe kökenlemesini (etimolojisini) de sundum.
Açar sözcükler: Şeyh Sefiyeddin Külliyesi, İnallı, Türkçe kökenleme, Böri, Dulo, Yılkı, Ilgar
Abstract
There is a marble tombstone located in the tomb complex of Sheikh Safiuddin Ardabili in Ardabil, Azerbaijan, Türkili. Inscribed on this tombstone is a phrase containing the name and Turkish title of the person buried there, Piri Beg Inallı Eşik Ağasıbaşı. Additionally, the Tamga of the Turkish Kayı tribe, who were the founders of the Ottoman Empire, is also engraved on the tombstone. This Tamga is the same as the Tamga of the Dulo clan of the old Bulgarian Turks. In this article, I have read and analyzed the inscription on the tombstone, providing explanations for the titles of Eşik-Ağası and Piri, as well as information about the Inallı tribe. Furthermore, I have offered the Turkic etymology for the cognate words of Dulo (the name of the ruling clan of the ancient Bulgar Turks), Yılkı, Ilgar, and Duldul based on Dul ↔ Yul → Yıl ↔ Il transformations.
Keywords: Şeyh Sefiyeddin Külliyesi, İnallı, Turkish etymology, Böri, Dulo, Yılkı, Ilgar
مقدمه
در این نوشته خوانش صحیح و کامل عبارت یک سنگ قبر مرمری در کلّیهی شیخ صفیالدین اردبیلی که تاکنون به طور کامل و صحیح خوانده نهشده بود را عرضه کردهام. این سنگ قبر مرمری متعلق به قبری است که نیم قرن پیش به همراه پنج قبر دیگر از زیر خاک اوتاقی در جنب «کشیکخانه» پیدا و سپس در محوطهی موسوم به «شهیدگاه» در زیر آفتاب و برف و باران رها شده و در نتیجه به طور جدی آسیب دیده، شکسته و تکه پارچه و تخریب گشتهاند.
کلّیهی شیخ صفیالدین اردبیلی و ملحقات متعدد بدان از شاهکارهای معماری تورک – تورکمان - قیزیلباشی - اسلامی و نمونهای برجسته از معماری کلّیهی تورکی بهشمار میرود. «کلّیه» در معماری تورک به مجموعهای از مدرسه، عبادتخانه، بقعه، کتابخانه، حمام، آشائوی (غذاخانه)، کاروانسرا، بازار، بیمارستان (دارالشفا)، زاویه، تکیه و امارات خیریه که به مرکزیت یک جامع (مسجد) و با معماری تورک ساخته شدهاند و معمولاً وقفی بوده و دارای یک مدیریت مرکزی واحد هستند گفته میشود. بهترین نمونههای کلّیهی تورک متعلق به دوران سلجوقی، تیموری و عوثمانلی است. کلّیهی شیخ صفیالدین اردبیلی در زبان فارسی بقعه نامیده میشود که نامگذاریای بسیار نارسا و غیر دقیق است.
متن کامل و صحیح:
المرحوم
پیری بهی بن محمّد بهی اینانلی ائشیک آقاسی باشی
[المرحوم بیری بیک بن محمّد بیک انانلو ایشک آقاسی باشی]
٩٩٣
[١٥٨٥]
[قایی – دولو بویلاری دامقاسی]
Safiyeddin
Erdebîlî’in Külliyesi’nde bir sinyazısı metni ve üzerinde bulunan Kayı
ve eski Dulo Bulgar Türklerinin damgası – 1585:
EL- MERHÛM PÎRÎ BEY BİN MUMAMMED BEY İNANLI ÉŞİKAQASI BAŞI
993 [1585]
[Qayı - Dulo Boyları Damqası]
پیری: نامی مرسوم بین غلات تورک علوی به معنی موسس یک طریقت و یا برترین استاد یک مسلک، پیشرو و پیشگام و پیشوا. این نام در اصل «بؤرؤ - بؤرته» موغولان و «بؤره» تورکان باستانی به معنی گرگ و مجازاً جسور و بی باک و بهادر، پیشرو و پیشگام و پیشوا، همریشه با «بورون» در تورکی قدیم به معنی پیش، جلو، قبل، ... است که در اسامی اساطیری بؤرتهچینه، گؤکبؤرو، بایبؤره (بوی بایبؤره بهکاوغلو بامسی بهیرهک، دهده قورقوت)، ... موجود است. نام بؤره بعدها تحت تاثیر «پیر» فارسی که اصطلاحی در تصوف و معادل دهده و آتای تورکی، و شیخ و قشّ (منشاء کشیش) عربی است، طی روندی موسوم به بهنزهر قوندارما – جعل مشابه[1] به پیره - پیری و در تورکستان چین به پهری و ... تبدیل و معنی اصلی آن تماماً فراموش شده است.
اصطلاح پیری توسط قیزیلباشان از عوثمانلی وارد شده است. در آنجا مرسوم بود که به اسامی عربی و فارسی، یک ی اضافه کنند (مانند عبد - عبدی، شوق - شوقی، صبح - صبحی، ذهن - ذهنی، رشد - رشدی، زلف - زلفی، نور - نوری، ... ) و کلمهی حاصل را به عنوان اسم شخص بهکار بهبرند. البته در اینجا پیر - پیری کلمهای فارسی است که جانشین بؤرهی تورکی قدیم شده است، یعنی سبب رواج آن قبلاً وجود نامی مشابه در میان مردم بود. مانند نادر و قادر عربی و قهرمان و پهلوان فارسی که به سبب شباهت به ندیر و قاییر و قارامان و بالابان تورکی به جای آنها رایج شدند. نام پیری بیگ در دوران دولت قیزیلباش (صفویه) بسیار رایج بود. نامهای جوغرافیائی مانند پئره، روستاهای پیره ولی، پیره موس، کوه پیرهمبه در خوی، .... محتملاً مرتبط با این بؤرهی تورکی بعدها پیر شده است.
ائشیک آقاسی باشی: مرکب از اشیک/ اِشیک/ ایشیک/ ائشیک/ ایشک: بیرون، آستانه، درگاه، عتبه، آستان؛ آقاسی/ آغاسی/ اغاسی: رئیس (.سی، حرف اضافه بعد از حروف صدادار)، و باشی: سردار و رئیس (.ی، حرف اضافه بعد از حروف بی صدا. آغاسی در ترکیبات « .... آغاسی» به معنی «رئیسِ ...، صدرِ ...» غیر از کلمه و عنوان مستقل «آغاسی» به معنای شریف و گرامی و متعالی است). ائشیک آغاسی یک مقام اداری میانی در تورکستان چین؛ و ائشیک آقاسی باشی در دولتهای تورک آغقویونلو، قیزیلباشیه و قاجاریان، به معنی سردار و رئیس رؤسای بیرون، رئیس تشریفات سلطنتی، داروغهی دیوانخانه، رئیس دربار، حاجب دربار، وزیر دربار، رئیس ایشیکخانه (ادارهی تشریفات سلطنتی) بود. اشیک آغاسی همچنین نام یک طائفهی تورک پراکنده در استانهای فارس، گیلان، مازندران و تهران است. ادعای پانایرانیستهای فارس مانند دوکتور بهرام زادشفق حسنآباد، در کتاب تاریخ ملل و اقوام ایرانیان فارس ۲ چاپ ۸۲ جلد ۱ که اشیک آغاسیها را از اقوام ایرانی – پارسی - آریائی بعداً تورکزبان شده معرفی کردهاند، نادرست است.
دامغای تورکان قایی: در این سنگ مزار، دامغای قوم قایی از تورکان اوغوز نقش شده است. در حالی که ایناللوها اصلاً از قوم بایات - بیات میباشند. دلیل استفاده از دامغای قایی به جای دامغای بایات از طرف ایناللوها ممکن است این باشد که دامغای بایاتها و قاییها که هر دو از فرزندان گونخان از بخش بوز اوخ اوغوز بودند بسیار به هم شبیه بود. فورم اصلی و دقیق دامغای بایاتها به مرور زمان و پخش شدن آنها در بخشهای بسیار وسیع از خاورمیانهی عربی و عراق عجم کم کم فراموش شده بود، اما فورم اصلی دامغای قاییها به سبب تاسیس امپراتوری عوثمانلی کاملاً و دقیقاً حفظ شده و معلوم بود. با تاسیس دولت قیزیلباشیه، قیزیلباشان عوثمانلی و در این میان ایناللوها از بایاتها، از جمله در این سنگ قبر، به جای دامغای بایات که دیگر فورم دقیق آن را فراموش کرده بودند، دامغای قایی که مشابه و تقریبی از دامغای بایات بود را بهکار بردهاند. کاربرد دامقای عوثمانلییان از سوی قیزیلباشان، به همه حال نشانگر داد و ستد فرهنگی و وقوف قیزیلباشان بر تعلقات تباری و قومی مشترک با عوثمانلییان است.
دامقای اویماق «دولو» از تورکان باستان بولقار: دامقای منقوش بر این سنگ قبر مانند دامقای قایی، عین دامقای تورکان قدیم «دولو» (Dulo) سلسلهی حاکم بولقارها از تورکان باستان است. اجماع بر آن است که دولوها از اعقاب صنف حاکمهی «بولقاریای کبیر» تاسیس شده توسط «خان آسپاروخ» (٦٧٩-٧٠١) در اراضی اوکرایین امروزی هستند. به لحاظ تباری دولوها مربوط به هونها و خاقات تورکی غرب هستند و احتمال خویشاوندی آنها با خانوادهی «توگه» (مخفف «توغقو» و یا «توغلاق») از تورکان باستان «خیونگنو»؛ کونفدراسیون ایلی تورک باستان «دوولو» (Duolu) که اعقابشان «خاقانات تورگش» (٦٩٩-٧٦٦) را تاسیس کردهاند[2]؛ ... هم مطرح شده است.
ریشهشناسی کلمات دول، ایلخی، دول دول، ایلقار، ...:
بنا به ب. سیمونئوف عنوان تورکی دولو فورم اسلاویزه شدهی «دول – تول» (Dul/Tul) به معنی بزرگ، قوی، عظیم، اسب جنگی در تورکی بولقاری قدیم است. از همین ریشه است کلمهی تورکی هونیک «دوللو» (Dullu) به معنی سواره، اسب سوار[3]. در تائید این نظریه، به نظر اینجانب کلمهی دوُل تورکی بولقار قدیم همریشه با کلمهی ییلخی به معنی گلهی اسب و یا اسب در تورکی مشترک مودرن است. حرف ی در اول کلمات تورکی مشترک، در تورکی بولقار قدیم به د تبدیل میشود. مانند تبدیل ییلان (Yılan) به دیلوم (Dilom) به معنی مار در تقویم تورکی بولقاری قدیم[4]. در نتیجه میتوان گفت ریشهی کلمهی ییلخی یعنی ییل به دول تبدیل شده است:
دول ← یول ← ییل ← ایل.
Dul → Yul → Yıl → Il
(کلمهی ییلخی خود، مرکب از ییل – یول -دول به معنی اسب به علاوهی پسوند اسمساز از اسم -گی -گو است:
یول + گو ← یولگو ← ییلگی ← ییلخی ← ایلخی.
Yul (at) + gu → Yulgu → Yılgı → Yılxı → Ilxı
مانند گوز + گو = گوزگو به معنی آیینه، اهسهن + گو = اهسهنگو به معنی عافیت، اینچ + گو = اینچگو به معنی حضور و آرامش، اؤز + گو = اؤزگو به معنی خاص، ...). بنا به گالینا واسیلئویچ، نام طوائف دوُلات، دوُلان، دوْلوْت، ... که در دامنههای شمالی تیان شان شرقی میزیستند، مرتبط با نام طائفهی پروتو بولقار دولو است[5]. ریشهی نام اسب «دولدول» در افسانهها هم ممکن است مرتبط با همین کلمهی دول در تورکی بولقار قدیم به معنی اسب جنگی باشد. نهایتاً ایلقار -ییلقار (با اسب هجوم آوردن) و ایلقاماق-ییلقاماق (اسب را چهار نعل تاختن) و مصدر ایلماق-ییلماق (سرازیر شدن)، ... هم مرتبط با ریشهی ییل -دول به معنی اسب جنگی هستند. ارتباط نام دهستان «دول» در بخش مرکزی شهرستان اورمو، استان آزربایجان غربی – تورکایلی، همچنین نام طایفهی تورک «چاردول» با اویماق «دول» از تورکان قدیم محتاج بررسی است. (عدهای دیگر نام طائفهی دول را مرتبط با عنوان تورکی «یولا» (Yula) به معنی مشعل (در مجاری: گولا - Gyula، عنوان حاکمان تورک مجارستان در قرون ٩-١٠)[6]؛ مخفف – محرف «توغلوق» (Tuğluğ) به معنی دارای بایراق و علم و سانجاق حاکمیت، ... دانستهاند).
اینانلو: اصل نام این طایفهی تورک از کلمهی یینال-اینال به معنی کسی که یقیناً بر چیزی واقف است، مشاور، امین، معتمد، صاحب منصب، کسی که از طرف مادر اصیلزاده و از اعیان و اشراف و از طرف پدر از زمرهی عوام باشد ... گرفته است. نام ییناللی - ایناللی به موازات فراموشی نامهای قدیمی تورکی و تحت تاثیر فرهنگ فارسی قرار گرفتن تورکان در ایران، کم کم به صورتهای اینانلو، ایلانلو، ایمانلو، آینالو، امانلو، عین آلو، اینارلو، آیینلو و ... در آمده که همه ریشهشناسیهای عامیانه و غیر علمی و نادرست و محصول روند بهنزهر قوندارما – جعل مشابه هستند.
مختصری در بارهی طائفهی تورک اینانلو: ایل اینانلو از ایلهای مهم در تاریخ سیاسی و تباری ملت تورک ساکن در آزربایجان، تورکایلی و ایران است. نام این ایل از واژهی تورکی «یینال» - «اینال» به معانی کسی که یقیناً بر چیزی واقف است، مشاور، امین، معتمد، صاحب منصب، کسی که از طرف مادر اصیلزاده و از اعیان و اشراف و از طرف پدر از زمرهی عوام باشد است. یینال همچنین یک عنوان در دولتهای باستانی و قدیم تورک و معادل کونت و بارون در زبانهای اوروپائی است. یینال در گذشته یکی از نامهای رایج در میان مردم تورک و اسم چند شخصیت تاریخی مشهور تورک بود. از جمله «یینال تیگین» از فرماندهان اوغوز در قرن ۱۰ میلادی و «ابراهیم یینال» (۱۰۵۶) از فرماندهان سالجوقیان، حاکم اصفهان و یزد در فارسستان و برادر ناتنی توغرول بیگ و چاغری بیگ امپراتوران سالجوقی (از ابراهیم یینال و پیرامونیان وی در تاریخ به نام ینالیانYenalian یاد میشود). یینال همچنین نام یک بیگلیک و یا دولت محلی تورکمان بنام «یینالاوغوللاری» Inalids تاسیس شده توسط «یینال بیگ تورکمان» در منطقهی آمید - دیاربکر در جنوب شرقی آناتولی و یا سرزمین «تورکمانیه»ی بعدی (۱۰۹۸-۱۱۸۳) است. در دورهی اینالاوغوللاری در آمید، کتابخانهای با بیش از ۴۰۰۰۰ کتاب تاسیس شده بود. یینالاوغوللاری در میان دولتهای متعلق به تاریخ دولتمداری مشترک تورکیه – آزربایجان - تورکایلی جای دارد. نام ییناللی - ایناللی با مرور زمان فورمهای گوناگونی چون اینانلو (پس از پیوستن به شاهیسئوهنها) و با ریشهشناساییهای عامیانهی تورکی ایلانلو، عربی ایمانلو (در سوریه و مناطق عربی تورکیه، ایمانجا)، امانلو و فارسی آینالو - آیینهلو (در قرن نوزده، به سبب حمل توفنگ اوتریشی آیینهدار ورندل)، آیینلو و به اشتباه اینارلو، عین آلو و ... را به خود گرفته است.
مسقط الراس ایل ایناللو مانند همهی تورکان اوغوز نخست سرزمین تورکستان - آسیای میانه، و از زمان امپراتوری سالجوقی در قرن یازده جنوب شرقی آناتولی و غرب آزربایجان - تورکایلی است. ایناللوها در تاریخ طولانی خود بخشی از هویتهای قومی و ایلی «اوغوز» و سپس «تورکمن» در تورکستان، و پس از ورود به آناتولی و آزربایجان در قالبهای «تورکمان»، «افشار»، «قیزیلباش» و «شاهی سئوهن» بودهاند. ایناللوها به لحاظ منسوبیت اوغوزی، ابتدائاً به احتمال زیاد از طائفهی «بیگدیلی» و به احتمال کمتری از طائفهی «بایات» بودند که بعداً به طائفهی «افشار» ملحق شدهاند. هر سه طائفهی بیگدیلی، بایات و افشار به همراه دؤگر متعلق به شاخهی «بوز اوخ» (در مقابل اوچ اوخ) تورکهای اوغوز بودند. در قرن ۱۵ میلادی ایناللوها در آناتولی به اتحادیهی ایلی آغقویونلوها پیوستند و بخشی از آنها در ترکیب شاملوها به تورکایلی، آزربایجان و ایران وارد شدند. در تورکیه ایناللوها تقریباً در سرتاسر این کشور از جمله در نواحی آماسیا، چانقیری، سامسون، آنکارا، آدانا، چوروم، یوزقات، آنتالیا، سیواس، تارسوس، مرزیفون، ماراش، نوشهیر، تکیرداغ، آرتوین.... پخش شدهاند. گروه بزرگی از ایناللوها بین قرون ۱۳-۱۵ میلادی در سوریه در نواحی حلب، رقه، حماه، حمص، .... مسکن گزیده است.
در طول تاریخ سران و سرداران و فرماندهان و والیان ایناللو به همراه سپاهیان سواره و پیادهی ایلی و گروه کثیری از خانواده و تیرهی خود در سرتاسر ایران و تورکایلی و آزربایجان (هر دو قسمت شمالی و جنوبی آن) پخش شدهاند. بسیاری از گروههای منفرد ایناللو که در خارج تورکایلی - آزربایجان مسکن گرفتهاند در طول زمان دریزبان شده و در تشکل قوم موسوم به فارس (تاجیکهای غربی) نقش بازی کردهاند. به غیر از این دسته، ایل ایناللو به طور مشخص و متراکم در تورکایلی - آزربایجان و فارسستان ساکن شده است.
در تورکایلی، محل اسکان ایل ایناللو عمدتاً در سه ناحیه، در استان آزربایجان غربی (اورمو و حوالی آن، در ترکیب افشارها)، در استان اردبیل (پیشگین = مشکین شهر، مغان و حوالی آن، در ترکیب شاهیسئونها) و در استانهای زنجان، قزوین و مرکزی تا قوم و تهران و همدان (ساوه، قزوین، بوئین زهرا، زرند، آبیک، رباط کریم، حسنآباد، ساووجبولاغ، خرقان، آبگرم-ایلیسو، ... در ترکیب شاهیسئونها) است. در فارسستان، محل اسکان ایل ایناللو استان فارس و کرمان (داراب، فسا، رامجرد، مرودشت، خفر، ...) است. در این ناحیه اساس ایناللوها به ترکیب کونفدراسیون ایلی خمسه و گروههای منفردی از آنها به کونفدراسیون ایلی قشقایی، بخشی نیز در میان تورکان بولوردی داخل شدهاند.
برای مطالعهی بیشتر:
ایناللی سووقاتی (سوغات اینانلو). مئهران باهارلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/blog-post_29.html
ایناللی سووقاتی (سوغات اینانلو) - اشعار تورکی. مئهران
باهارلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/blog-post_51.html
تورک
دامقالاری حاققیندا یارارلی بیر پیتیک
Orhun’dan Anadolu’ya Türk Damgaları
https://app.box.com/s/68fp6gsr0hxkautpbvr3
Külliye
https://www.turkedebiyati.org/kulliye-nedir/
https://en.wikipedia.org/wiki/Külliye
[1] بهنزهر قوندارما (جعل مشابه): روند جایگزین کردن
کلمات و اسامی فارسی و عربی مشابه به جای کلمات و اسامی اصلی تورکی
[3]. Dulo Etymology: Bulgarian linguistics Prof. Boris
Simeonov derived Dulu from Turkic dul/tul (big, powerful, giant; war horse),
and saw Dulo as partly Slavicized form. Simeonov derived *Dullu from Old Hunnic
dul + lu (mounted, horseman)
[4] Snake: Dilom (Čilom). Old Turkic (7 – 8
century): Yïlan
BULGAR CALENDAR
[5] Vasilevič …. Connects the Dulat whose name she
considers as one of the oldest Central Asian tribe names with the
Proto-Bulgarian tribe of Dulo.
Vasiljevič, Galina, M. 1969. Evenki. Leningrad: Nauka.
Karl H. Menges. On some names of Tungus tribes and related problems
[6] Gyula (title)
No comments:
Post a Comment