Thursday, June 8, 2023

قتل عام موسویان – یهودیان تورک در تورک‌ایلی توسط قوای مسلحه‌ی مسیحی و سیمیتقو در سال‌های جنگ جهانی اول

 

قتل عام موسویان – یهودیان تورک در تورک‌ایلی توسط قوای مسلحه‌ی مسیحی و سیمیتقو در سال‌های جنگ جهانی اول 

‌مئهران باهارلی


١-به حکم تاریخ یهودیان - موسویان و ملت تورک ساکن در ایران و قفقاز و آسیای صغیر و خاورمیانه خصوصا، و جهان تورکیک عموما، هم‌سرنوشت و بلکه متحد استراتژیک یک‌دیگر شده‌اند. چرا که ‌به لحاظ تاریخی هر دو به ‌یک‌سان در معرض دو تهدید حیاتی یعنی «هجوم صلیبی» بر اساس بنیادگرایی دینی و «نفرت آریایی» بر اساس نژادپرستی قرار گرفته‌اند. علاوتا دو ملت تورک و یهود، با یک‌دیگر هیچ‌گونه کشمکش هویتی – ارضی - تاریخی ندارند[1]. در واقع هم در گذشته ‌در کشمکش‌های سیاسی، یهودیان - موسویان در مناطق تورک‌نشین سنتا به ‌صورت متفق تورکان مسلمان بر اسلام تورک، و بر علیه ‌شیعیان امامی و علویان قیزیل‌باش که متحد صلیبیان – ارمنی‌ها (دشمنان درجه ‌یک یهودیان - موسویان) بودند[2] عمل می‌کردند.

هم‌سرنوشتی ملل تورک و یهود منطقه خود را یک بار دیگر در سال‌های جنگ جهانی اول و فجایع موسوم به جیلولوق ویا قاراقیرقین – تورک قیریمی در غرب تورک‌ایلی (کشتار تورکان توسط قوای مسلحه‌ی مسیحی آسوری و ارمنی و حامیان صلیبی‌ روسی و فرانسوی و بریتانیایی و آمریکایی‌شان که منجر به قتل عام و کشتار دو میلیون تا دو میلیون نیم تورک و کورد و عرب و یهودی - موسوی و اقوام قفقازی در کل منطقه، در شرق و مرکز و جنوب آناتولی، تورک‌ایلی و جنوب قفقاز شد) نشان داد. در حین فجایع مذکور تورک‌های مسلمان و موسوی و موسویان غیر تورک با هم معروض به وحشی‌گری‌ها و جنایات کومیته‌ها و چته‌های اشقیاء و اراذل و تروریست‌های مسیحی و به یک‌سان توسط آن‌ها قتل عام شدند.

کشتار قریه‌ی سیر: نمونه‌ا‌ی از این هم‌سرنوشتی، واقعه‌ی کشتار نزدیک به‌ سی‌صد نفر موسوی - یهودی تورک غیر نظامی در قریه‌ی سیر توسط ارمنیان و ساختن تپه‌ای از لاشه‌های آن‌ها است. بنا به یک گزارش رسمی «[ارمنی‌ها] نزدیک به سی‌صد موسوی - یهودی را که می‌خواستند از حکاری فرار کنند، در قریه‌ی سیر، تکه تکه کرده به قتل رسانیده‌اند و جسدهایشان که ‌لایه لایه روی هم چیده‌‌اند یک تپه ایجاد کرده است. این وقایع با بیانات تحت سوگند کسانی که بقایای اجساد را دیده‌اند ثابت است»[3].

قتل عام اورمیه: نمونه‌ی دوم، فاجعه‌ی قتل عام بیش از ده هزار تن صرفا در داخل شهر اورمیه است که با قتل دو تورک مسلمان و موسوی در بازار این شهر در ٢٩ مارس ١٩١٨ ‌آغاز شد:

شب ١٧ جمادی الاخر در بازار و راسته‌ی دوشاب‌چی‌خانه [دوشاب‌چی‌خانا راستاسی] دو نفر [را] به قتل رسانیده بودند». (ارومیه در محاربه‌ی عالم‌سوز، از مقدمه‌ی نصارا تا بلوای اسمعیل آقا، ١٣٠٠-١٢٩٨ شمسی. رحمت الله خان معتمدالوزاره)

در دهه‌ی سوم بهمن ۱۲۹۶ خورشیدی چند نفر از جیلوها، دو مسلمان و یهودی را در بازار اورمیه کشتند». (آزربایجان در جنگ جهانی اول یا فجایع جیلولوق. دوكتور توحید ملک‌زاده دیلمقانی، ص ۱۰۶)

٢-در زیر قسمت‌هایی از کتاب «تاریخ یهود ایران» تالیف «دوکتور حبیب لوی» مربوط به موسویان تورک در آزربایجان را نقل کرده‌ام که مشخصا به قتل عام شدن آن‌ها توسط قوای مسلحه‌ی مسیحی و سیمیتقو، مهاجرت و فرار بقیه السیف آن‌ها به خارج و ترک کردن وطن آباء و اجدادی‌شان بعد از دو هزار و هفت‌صد سال پرداخته است. حادثه‌ای اسف‌انگیز که علاوه بر ابعاد حقوق بشری آن، تاثیرات منفی بسیاری بر فرهنگ تورک‌ایلی (از جمله با نابود کردن تنوع و غنای فرهنگی تورک‌ایلی و آسیب‌پذیر کردن آن در مقابل انحصار و حاکمیت فرهنگ شیعی – فارسی) داشته است.

حبیب لوی در این قسمت تعداد موسویان تورک کشته شده به دست آسوری‌ها به سال‌های ١٩١٨-١٩١٩ در شهرهای سالماس (سلماس) ٤٠٠ نفر، اورمیه (رضائیه) ٨٠ نفر، قوشاچای (میاندوآب) ١٨ نفر، سایین قالا (صائین قلعه) ٨ نفر، ساووج بولاق (مهاباد) ٦ نفر، اوشنو (اوشنویه) ٦ نفر، سولدوز (نقده) ٤ نفر، جمعا ٥٢٢ نفر؛ و تعداد خانواده‌های موسوی تورک که به سبب مظالم سیمیتقو بین سال‌های ١٩٢٢ و ١٩٢٣، از شهرهای اورمیه (رضائیه) ٥٠٠ خانوار، سالماس (سلماس) ٢٠٠ خانوار، سولدوز (نقده) ٦٠ خانوار، قوشاچای (میاندواب) ٤٠ خانوار، تیکان تپه (تیکاب) ٤٠ خانوار، ساووج بولاق (مهاباد) ٣٠ خانوار، اوشنو (اشنویه) ٢٠ خانوار، مهاجرت – فرار کردند را جمعا ٨٩٠ خانواده داده است.

از دیگر نکات مهم نوشته‌ی حبیب لوی، اشاره به این حقایق است که فاجعه‌ی جیلولوق در اثر تضعیف شدن امپراتوری عثمانلی امکان تحقق پیدا کرد، مردم تورک آزربایجان و تورک‌ایلی از سلطان عثمانلی تقاضای کومک و امداد کردند و قوشون و اوردوی عثمانلی علی رغم درگیر بودن در جبهه‌های متعدد و از همه طرف، به این تقاضا پاسخ داده با ورود به تورک‌ایلی مردم ما را نجات داد. این در حالی است که تاریخ‌نگاری منحط و خائنانه‌ی آزربایجانی، واقعیات فوق را وارونه ساخته و در اتحاد با پان‌ایرانیست‌ها و صلیبیان و داشناک‌ها و جیلوها، اوردوی عثمانلی را نه نجات‌بخش بلکه اشغال‌گر نمایانده است[4]. ....   

[قتل عام موسویان – یهودیان تورک در تورک‌ایلی توسط قوای مسلحه‌ی مسیحی آسوری و ارمنی و سیمیتقو جنگ‌سالار کورد در سال‌های جنگ جهانی اول] 

دوکتور حبیب لوی، به نقل از کتاب تاریخ یهود ایران. جلد سوم، کتاب هفتم.

در شب چهارشنبه دوم ماه تموز ٥٦٨٢ = تابستان ١٩٢٢ نامه‌ی رسیده از تبریز حاکی بود که سیمیتقو، صائین قلعه (یهودیان) را قتل و غارت نموده و کلیه‌ی یهودیان این ناحیه و اطراف بدون لباس و مسکن و غذا در کوه‌های اطراف متواری می‌باشند و تقاضای استمداد فوری نموده بودند.

پس از ٢٧ قرن اقامت در آزربایجان، احفاد ده اسباط[5] اسرائیل دسته جمعی مهاجرت کردند.

جریان تاریخ غم‌انگیز یهودیان بیچاره‌ی آزربایجان که دو قرن قبل از سلطنت کورش کبیر و حتی قبل از سلاطین ماد توسط پادشاهان آشور در آزربایجان کوچانیده شده بودند بدین قرار بود: در صفات این تاریخ ملاحظه شد که مکرر چه در زمان استیلای چنگیز و تیمور و یا خصوصا در اواخر سلطنت ارغون خان و بالاخره بعد از فوت کریم خان زند الی اواخر فتح‌علی شاه، یهودیان ایران خصوصا آزربایجان دوچار سرنوشت‌های غم‌انگیزی شدند. اما در این زمان پس از آن که ملت آشور در ٢٧ قرن قبل عده‌ی کثیری از ده اسباط را به آزربایجان کوچانید، طولی نکشید که خود نیز دوچار سرنوشت مغلوبین گردید و بعدا هم آشوری‌ها سرگذشت‌های گوناگونی را طی کردند و از آن ملت مشتی بیش باقی نماند. و پس از آن که قرن‌ها از تغییر مذهب دادن آن‌ها می‌گذشت، و از اصنام‌پرستی متوجه مسیحیت که بر اساس اخلاق و محبت پایه‌گذاری شده بود، گشتند و بدین وسیله اومید می‌رفت که خوی تجاوزکارانه‌ی آن‌ها تغییر یافته باشد.

متاسفانه در خاتمه‌ی جنگ بین المللی اول، در سال‌های ١٩١٨-١٩١٩ پس از شکست دولت عثمانی، آسوری‌ها میدان را خالی دیده و چون دولت آن زمان ایران [قاجار] هم ارتشی نداشت، مر شمعون [مار شیمون] نامی آسوری با ٨-٩ هزار سوار و پیاده با جمعیت خود از طرف موصل و کرکوک متوجه کوردستان و آزربایجان شدند. این دسته به هر شهر و قصبه‌ا‌ی که وارد می‌شدند شروع به قتل و غارت و چاپاوول کرده مسلمان‌ها [تورک و کورد] و خصوصا یهودیان را مقتول می‌ساختند. نظر به این که مسلمانان مسلح بودند می‌توانستند از خود دفاع نمایند. ولی یهودیان وسیله‌ی دفاع نداشتند. عده‌ای از ایلات مسلح آزربایجان در تعقیب آن‌ها بودند و از همین نقطه‌ی نظر آسوری‌ها به حمله و گریز مبادرت می‌نمودند.

تلفات یهودیان در اثر حملات آن‌ها به قرار زیر بود: در صائین قلعه (سایین قالا) ٨ نفر، در میاندوآب (قوشاچای) ١٨ نفر، در مهاباد (ساووج بولاق) ٦ نفر، در نقده (سولدوز) ٤ نفر، در اوشنویه (اوشنو) ٦ نفر، در سلماس (سالماس) ٤٠٠ نفر، و در رضائیه (اورمو) که مستقر شده و حکومت برقرار نموده بودند ٨٠ نفر یهودی را کشتند.

صرف نظر از خوی چاپاوول و تجاوز، علت دیگری که موجب کشتن یهودیان از طرف آسوری‌ها بود این است که آن‌ها تصور می‌کردند حضرت مسیحی آسوری بوده و باز هم به غلط فکر می‌کردند که حضرت مسیح را یهودیان مصلوب نموده‌اند.

مدت اقامت آسوری‌ها در رضائیه (اورمیه) ٦ ماه طول کشید. بالاخره اهالی آزربایجان متوسل به عثمانی‌ها شدند و آن‌ها عده‌ای قوشون فرستادند و در این بین اسمعیل سیمیتقو به مر شمعون (مار شیمون) پیشنهاد نمود که با او همراه و متحد شده کلیه‌ی آزربایجان را تصرف کرده و متحدا حکومت نمایند. مر شمعون (مار شیمون) مهمان سیمیتقو شد و شخص اخیر مر شمعون را در روز مهمانی کشت و آسوری‌ها فرار کردند و بعد دولت عثمانی و عراقی‌ها عده‌ی بسیاری از آسوری‌ها را کشتند.

سپس سیمیتقو نسبت به یهودیان چنین رفتار می‌کرد: هر شبی برای یکی از تجار یهودی پیغام می‌فرستاد که ٥٠٠ لیره طلا بایستی بدهی یا ١٠٠ و یا ٢٠٠ لیره. و چنانچه نمی‌دادند یا نداشتند که بدهند آن‌ها را می‌کشت و اغلب دکاکین آن‌ها را چاپاوول می‌نمود. در مدت چند سال اخیر تجاوزات و قتل و غارت‌ها تحمل و صبر یهودیان آزربایجان را لبریز نموده بود و برای آن‌ها ادامه‌ی زنده‌گانی با چنین وضعی غیر ممکن گردید. لذا تصمیم گرفتند که دست جمعی کلیه‌ی قصبات و شهرستان‌های آزربایجان را که قسمتی از خاک آنجا متعلق به اجساد اجداد آن‌ها در مدت ٢٧ قرن گذشته بود، ترک نمایند و از این جهت در بین سال‌های ١٩٢٢ و ١٩٢٣، از رضائیه (اورمیه) ٥٠٠ خانواده، از سلماس (سالماس) ٢٠٠، از نقده (سولدوز) ٦٠، از اشنویه (اوشنو) ٢٠، از مهاباد (ساووج بولاق) ٣٠، از میاندواب (قوشاچای) ٤٠ و تیکاب (تیکان تپه) ٤٠ خانوار مهاجرت کردند.

مهاجرین به ٣ طرف رو آوردند. قسمتی به طرف خاک روسیه رفتند. عده‌ای هم از راه سلیمانیه به طرف بغداد و فلسطین حرکت نمودند. و دسته‌ی سوم از طریق همدان به طرف بغداد که عده‌ای از آن‌ها از راه دریا عازم خاک اسرائیل شدند. و آن‌ها خانه و اثاثیه‌ی خود را ترک نموده فرار می‌کردند و اگر امکان فروش اثاثیه‌ای وجود داشت سماور را دانه‌ای ٣٠ شاهی و اثاثیه‌ی صد تومانی را به یک تومان می‌فروختند. آن عده‌ای که به اسرائیل نرفتند و در بغداد ماندند بعدها در جنگ بین المللی دوم دوچار قتل و کشتار رشید عالی گیلانی[6] گردیدند ....

وضع یهودیان آزربایجان از یک طرف و موقعیت تازه‌ی یهودیان جهان و وظائف سنگینی که عهده‌ی انجمن صیونیت [در تهران] بود از طرف دیگر، وی را موظف می‌ساخت که به هر قیمت شده به اختلاف خاتمه دهد. بنابر این وجود و ادامه‌ی دوئیت داخلی به هیچ وجه مصلحت نبود. برای رسیدن به این هدف تصمیم گرفته شد که اولا از کلیه‌ی انجمن‌ها ولو مصنوعی و یا غیر قانونی باشند دعوت شود و لزوم اتحاد و اتفاق را گوش‌زد نموده و برای نجات آسیب دیده‌گان از سیمیتقو همه با یک‌دیگر هم‌کاری نمایند .... (صص ٩٣٠- ٩٣٤)

راجع به لزوم کومک به فراریان سیمیتقو، تلگرافی به یهودیان آمریکا شد و در تهران هم کلیه‌ی انجمن‌ها گرد هم جمع شده و چون از مذاکرات با موسیو حاییم اطلاع نداشتند، نزدیک بود مشاجراتی دست دهد. اما بالاخره تصمیماتی برای جمع‌آوری اعانه و دادن یک کونفرانس گرفته شد و در نتیجه کومیسیون مخصوص برای این کار تشکیل گردید و مرحوم حاجی بن‌یامین اصیل در جمع آوری اعانه فداکاری فوق العاده‌ای نمود.  (ص ٩٣٥)

هنگامی که انجمن و کونگره‌ی صیونیت دوچار اشکالات و اختلافات داخلی بودند، موضوع چند هزاران نفر یهودیان غارت شده‌ی آزربایجان نیز افکار آنان را مشغول داشته بود. زیرا نه اثاثیه و نه خانه‌ای برای آن‌ها باقی مانده و اطمینانی هم برای حیات خود جهت ادامه‌ی زنده‌گانی در آزربایجان نداشتند. لذا مسافرت آن‌ها را از طریق همدان بغداد با کشتی از راه دریا فراهم نموده، عازم اورشلیم شدند. (صص ٩٤٠-٩٤١)


تورک موسوی‌له‌ر سوققوت بایرامی‌نی قوت‌لارکه‌ن. اورمو، باتی آزه‌ربایجان، تورک‌ایلی. ١٨٩٨

TÜRK MUSEVİLER SUQQOT BAYRAMINI QUTLARKEN. URMU, BATI AZERBAYCAN, TÜRKİLİ. 1898

TURKISH JEWS, CELEBRATING THE SUKKOT HOLIDAY. URMIA, WEST AZERBAIJAN, TÜRKİLİ. 1898


[1] توصیه‌ی ناصرالدین شاه‌ قاجار در سال ١٨٧٣ به ‌رهبران موسوی برای خرید یک سرزمین برای خود و تاسیس کشور-دولت یهود بر آن

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/02/blog-post_4.html

[2] دشمنی و خصومت ارمنیان با یهودیان که شاه عباس حقیر هم آن را از مذهب جدید گریگوری ارمنی‌اش عینا قبول کرده بود، ریشه‌های تاریخی عمیقی دارد. این دشمنی و خصومت در آن حد بود که در فرهنگ قدیم یهودی – موسوی، ارمنیان اغلب به صورت «عمالیق» (Amalek)  شناخته می‌شدند. عمالیق در انجیل عبری و یا تاناخ – میقرا (مرکب از تورات، نَویعیم، کَتوُویم) به مفهوم «قومی که دشمن سرسخت اسرائیلیان بود» است.

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/03/blog-post.html

[3] پختن کودکان و خوراندنشان به مادرانشان، گردن زدن بچه‌ها و زنان؛ وحشی‌گری‌های اشقیاء ارمنی در قوتور، یئستیکان (یزدکان)، آختاجی، ... در غرب آزربایجان و وان

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post_22.html

[4]به عنوان نمونه مهملات علیرضا نابدل در کتابش به نام آزربایجان و مساله‌ی ملی.

 قهرمان ملی ساختن از عليرضا نابدل

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_24.html

[5] اسباط: قبائل یهود، امت موسی، فرزندان یعقوب ....

[6] رشید عالی گیلانی (رشید عالی الکَیلانی؛ ۱۸۹۲ ۲۸ اوت ۱۹۶۵) سیاست‌مدار عراقی با تمایلات نازیستی که چند بار نخست وزیر پادشاهی عراق شد. در جنگ دوم جهانی به کشورهای محور به ویژه آلمان نازی نزدیک شد. در آوریل ۱۹۴۱ کودتایی ضد بریتانیایی را سازمان داد. اما بعد از دو ماه حکومتش برافتاد. به ایران رفت و پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم به آلمان گریخت و در برلین زنده‌گی می‌کرد. در آنجا با هیتلر دیدار کرد و دولت آلمان او را به عنوان رئیس دولت عراق در تبعید به رسمیت شناخت.

No comments:

Post a Comment