Saturday, October 13, 2018

سندی از ممنوعیت تئاتر تورکی در تهران بزرگ‌ترین شهر تورک‌‌نشین در ایران-١٩٤٨

سندی از ممنوعیت تئاتر تورکی در تهران بزرگ‌ترین شهر تورک‌نشین در ایران - ١٩٤٨ 

مئهران باهارلی


از تاریخ ممنوع ساختن تئاتر تورک توسط دولت ایران: 

İran devletinin Türk tiyatrosu ile Türkçe oyunları yasaklaması tarihinden, Tebriz’de-1929, Kazvin’de-1941, Tahran’da-1948

قدغن کردن تئاتر تورکی توسط ریاست معارف آزربایجان در دوره‌ی رضاشاه-١٩٢٩

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post.html

ممنوع کردن تئاتر تورک در قزوین تورک‌ایلی توسط دولت ایران-١٩٤١

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/02/blog-post_9.html

سندی از ممنوعیت تئاتر تورکی در تهران بزرگ‌ترین شهر تورک‌نشین در ایران-١٩٤٨

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/10/blog-post_13.html

در زیر یک سند مربوط به ممنوع کردن تئاتر تورک - تورکی در تهران به سال ١٣٢٧ (١٩٤٨) توسط «کومیسیون نمایشات» را آورده‌ام[1]. این سند عبارت است از متن شکایت‌نامه‌ی «علیزاده عادلی» مدیر «تماشاخانه‌ی زیبا» در باره‌ی ممنوع شدن اجرای نمایشات به زبان تورکی در تهران توسط «کومیسیون نمایشات»؛ و حاشیه‌ی جواد صدر، ریاست دفتر نخست‌وزیری بر آن که می‌گوید اجرای نمایشات در تهران باید به زبان ملی فارسی باشد.

علیزاده عادلی در شکایت‌نامه‌ی خود می‌گوید هنرپیشه‌گان و کارکنان «تماشاخانه‌ی زیبای تهران» (واقع در خیابان سپه جنب باغ ملی) تورک هستند و این تماشاخانه همیشه نمایش‌های خود در تهران را به زبان تورکی اجرا می‌کرده است. اما چند ماه است (در سال ١٣٢٧)– ظاهرا علی رغم وجود اجازه‌ی وزارت‌های فرهنگ و کشور - «کومیسیون نمایشات» دستور داده تماشاخانه‌ها در تهران نمایشات به زبان تورکی را بر صحنه نیاورند. تماشاخانه‌ی وی از دستور ممنوعیت تئاتر تورکی در تهران متابعت کرده، اما این امر – احتمالا به سبب علاقه‌مندی مردم تهران به تئاترهای تورکی و عدم استقبال آن‌ها از تئاترهای فارسی مطلوب دولت - باعث رسیدن ضرر مادی کلی به تماشاخانه و بیچاره‌گی و سرگردانی و سختی معیشت هنرپیشه‌گان و کارکنان تماشاخانه‌ی مزبور شده است.




آغاز نقل اسناد

سند شمارهی ٨٥

شکایت علیزاده عادلی (مدیر تماشاخانهی زیبا) راجع به جلوگیری از اجرای نمایش به زبان‌های محلی

[شیر و خورشید]

نخست‌وزیر

وزارت کشور

آقای علیزاده عادلی مدیر تماشاخانهی زیبا ضمن شرحی شکایت دارند که کومیسیون نمایشات با برنامههای تماشاخانهی مذکور که به زبان محلی آزربایجان نمایشات اخلاقی داده میشد، جلوگیری نموده است. با ارسال عین نامه دستور فرمایید به موضوع رسیده‌گی و جریان امر را ضمن اظهار نظر گزارش دهند.

نخست وزیر

[حاشیه‌ی پایین، اول:] ضبط شود. در تهران باید به زبان ملی و فارسی نمایش به‌دهید.

[حاشیه‌ی پایین، دوم:] آقای بهار دقت شود. روی این نامه دستور ضبط داده شده. این ترتیب صحیح نیست و می‌بایست به دستور خود جناب آقای نخست‌وزیر ضبط شود. در هر حال در آتیه این قبیل موارد را به این جانب ارائه دهید.

[امضاء: جواد صدر] ٢١-١-٢٨


سند شمارهی ١-٨٥

[تاریخ:] ١٠-١٢-٢٧

جناب آقای طباطبائی معاون نخست‌وزیر

محترما به عرض می‌رساند:

تماشاخانه‌ی زیبا در خیابان سپه جنب باغ ملی که هنرپیشه‌گان تماشاخانه‌ی مزبور تورک‌زبان و همیشه از نمایشات محلی استفاده نموده و تامین معاش چند نفر را می‌کردند، چند ماه است از طرف کومیسیون نمایشات دستور داده‌اند برنامه‌های زبان محلی را به معرض نمایش قرار نه‌دهند. و در این باب هم اطاعت نموده در عرض این چند ماه مبلغ معتنابهی به این جانب ضرر رسیده و کارکنان مزبور سرگردان و بیچاره شده‌اند. نظر بر این که نزدیک عید و به آن‌ها از حیث وضع زنده‌گانی سخت می‌گذرد تقاضا دارند دستور فرمایند از برنامه‌هایی که وزارت فرهنگ و وزارت کشور اجازه داده‌اند، مدتی استفاده شود که فعلا تامین معاش آن‌ها فراهم و دعاگوی ذات اشرف گردند.

با تقدیم احترامات فائقه

علیزاده عادلی

[امضاء]

[حاشیه‌ی پایین:] چنانچه سابقه هست، ضمیمه فرمائید. [امضاء: اعتماد] ١١-١٢-٢٧

[مهر:] ورود به دفتر نخست‌وزیر

شماره: ٢-١٠٨٢٢

تاریخ: ١١-١٢-١٣٢٧

پایان نقل اسناد


چند توضیح کوتاه:

١-این سند و هزاران سند و منبع دیگر دولتی و غیر دولتی نشان می‌دهند و اثبات می‌کنند که در ایران یک سیاست نهادینه، گسترده و همه‌جانبه‌ی استعماری و نژادپرستانه مبنی بر نسل‌کشی زبان تورکی وجود دارد که از دوران انجمن معارف ١٨٩٨ - مشروطیت بدین سو سیاست رسمی دولت مودرن ایران و همه‌ی حکومت‌های آن است. این سیاست‌ها که در دوره‌ی رضا شاه به اوج خود رسید از طریق ممنوع ساختن ورود و چاپ و نشر هر گونه کتب و مطبوعات تورک، ممنوعیت تعلیم و تعلم و تحصیل به زبان تورکی و مدارس تورک، جلوگیری از کاربرد تورکی مکتوب در اعلانات و تابلوها و اعلامیه‌ها و ...، ممنوع ساختن تئاتر تورک و ... اعمال می‌گردید؛ هدف تبدیل تورکی به یک زبان شفاهی و محاوره‌ای صرف و حذف آن از عرصه‌های گوناگون اداری، اجتماعی، علمی، هنری، ادبی، مدنی را دنبال می‌کرد[2].

٢-نکته‌ی قابل توجه در این سند، ممنوعیت زبان تورکی در عرصه‌ی تئاتر، که یک پدیده‌ی جهان مودرن است می‌باشد. دولت ایران تاکید خاصی به عدم استفاده از زبان تورکی در عرصه‌های حیات مودرن مانند تئاتر و سینما و متون علمی و هنری و اقتصادی و تکنولوژیک و  مود و حقوق زنان و .... و بیرون راندن آن از تمام این عرصه‌ها دارد. اما در عوض استفاده از تورکی (مخدوش و فارسیزه شده) را به سوی مراسم عاشورا و سینه‌زنی و نوحه‌سرائی و عزاداری تشویق و کانالیزه می‌کند. هدف از این سیاست استعماری، بالا بردن پرستیز زبان فارسی، بدوی و غیر مدنی ساختن مردم تورک و زبان تورکی و تبدیل مناطق تورک‌نشین به مناطقی غیر متمدن و قرون وسطایی، محروم کردن ملت تورک از روشن‌فکران و سیاسیون عصری و مودرن و مدنی، و در نتیجه تسهیل امر فارس‌سازی اوست.  

٣-منابع سیاسی، تاریخی و علمی ایرانی-فارسی و غربی، وجود سیاست‌های رسمی دولتی تورک‌هراسی (تورکوفوبی)، تورک‌ستیزی و تورکی‌زدایی، نسل‌کشی زبانی و ملی تورک در ایران را انکار کرده و آن را نادیده می‌گیرند. حتی ادعا می‌کنند در ایران سیاست فارس‌سازی اجباری تورک‌ها و یا فارسیفیکاسیون رسمی و دولتی وجود نه‌دارد. به همین سبب در هیچ منبع سیاسی، تاریخی و علمی ایرانی-فارسی و غربی نوشته شده در باره‌ی ایران و یا موضوعات تورکی‌هراسی و نسل‌کشی زبانی و .... به وجود نسل‌کشی زبانی و ملی تورک در ایران اشاره‌ای نه‌می‌شود. یکی از دلائل این که چرا این منابع می‌توانند هم‌چو وارونه‌نمایی و تصور غیر واقعی را علی‌رغم وجود هزاران سند و مدرک و داده و واقعیت میدانی موجود بر خلاف آن، با موفقیت در سطح جهانی به‌قبولانند، عدم حساسیت و غفلت خود تورک‌ها به ویژه نخبه‌گان سیاسی‌کار آن‌ها و مشخصا جریان موسوم به آزربایجان‌گرا است که در یک قرن گذشته به جای مستندسازی سیاست رسمی و دولتی فارس‌سازی تورک‌ها در ایران، اغلب مشغول ماجراجوئی‌ها و انجام کارهای عبث و بیهوده و دادن شعارهای نامربوط بوده و است‌‌.

٤- تحمیل زبان فارسی توسط دولت ایران بر مردم تهران: منابع ایرانی-فارسی و غربی، رسمی و رابط بودن زبان فارسی در ایران را به صورت یک امر طبیعی-تاریخی و داوطلبانه تقدیم می‌کنند. این شکایت‌نامه، سند دیگری است که نشان می‌دهد رسمی و دولتی و زبان رابط شدن فارسی در ایران، و کاربرد آن در مطبوعات و نظام تحصیلی و ادارات و عرصه‌های هنری و اجتماعی چون تئاتر و ... حتی در تهران، صرفا محصول سیاست استعماری و نژادپرستانه‌ی نسل‌کشی زبان تورکی و تحمیل زبان فارسی توسط دولت ایران است. کاربرد زبان فارسی به عنوان زبان رابط و رسمی در ایران، به هیچ وجه نه طبیعی و نه داوطلبانه است.

٥- حذف نام زبان تورکی و ملت تورک: در این سند مقامات رسمی به جای زبان تورکی، تعبیر «زبان محلی آزربایجانی» را به ‌کار برده‌اند. حذف نام تورکی- علاوه بر نابود ساختن خود زبان تورکی- از غایه‌های اصلی سیاست‌های راهبردی دولت ایران (انجمن معارف - مشروطیت و بعد از آن تاکنون)، آزربایجان‌گرایان استالینیست (علیرضا اصغرزاده، فرقه‌ی دموکرات آزربایجان، ...)، و تورک‌ستیزان خارجی (دولت‌های استعمارگر اوروپایی دارای ذهنیت صلیبی، ناسیونالیسم‌های افراطی ایرانی – فارس، کورد، ارمنی، ...) است. در این راستا، در اسناد و تبلیغات رسمی– مانند این سند - یا نام «تورکی» کلا حذف می‌شود و یا با اسامی جعلی استعمارساخته‌ای مانند آزری و آزربایجانی و ... تعویض می‌گردد. به جای نام ملی «تورک» نیز، با سائقه‌ی نژادپرستی ایرانی – آریایی، از اصطلاح «تورک‌زبان» استفاده می‌شود تا تاکید گردد که ملت تورک دارای نژاد آریایی است.

٦-محلی نشان دادن زبان تورکی و ملی نمایاندن زبان فارسی: دولت ایران از دوره‌ی انجمن معارف - مشروطیت تاکنون زبان محلی فارسی (دری، تاجیک غربی سابق) را به صورت زبان ملی همه‌ی ملل ساکن در ایران و یک زبان سراسری؛ و زبان سراسری تورکی را به صورت یک زبان محلی نشان می‌دهد. هر دوی این ادعاها بی پایه و نادرست‌اند. در ایران فارسی یک زبان محلی و تورکی یک زبان سراسری است[3]. تورکی زبان ملی و مادری همه‌ی اوغوزهای غربی (ملت تورک) پراکنده در سرتاسر در ایران است. زبان فارسی زبان ملی هیچ ملت دیگری به جز فارس‌های (تاجیک‌های غربی سابق) ساکن در شرق و مرکز ایران نیست.

٧-تبلیغ واگرایی منطقه‌ای در میان ملت تورک و تجزیه‌ی وطن تورک و وطن‌فروشی به اسم آزربایجان‌گرایی: در ایران ملت تورک در سرتاسر کشور به طور پراکنده و یا متراکم ساکن است. وسیع‌ترین منطقه‌ی تورک‌نشین (با نام پیش‌نهادی «تورک‌ایلی») در شمال کشور قرار دارد. «تورک‌ایلی» که از مرزهای تورکیه و جمهوری آزربایجان شروع می‌شود و در جنوب و شرق به کنگاور و سونقور و نهاوند و ملایر و اراک و ساوه و قوم و تهران و ... و پیرامون آن‌ها منتهی می‌گردد، وطن ملت تورک است. تقدیم تورکان کائن و باشنده در ایران صرفا به صورت ساکنین آزربایجان و تقلیل و محدود کردن مساله‌ی تورک در ایران به منطقه‌ی آزربایجان، تلاش همیشه‌گی پان‌ایرانیست‌ها و دولت ایران، آزربایجان‌گرایان استالینیست، دولت‌های استعمارگر و صلیبی اوروپایی، و ناسیونالیست‌های افراطی ایرانی -فارس، کورد، ارمنی، .... بوده است[4]. هدف دیگر از این تبلیغات کذب و وارونه‌نمایی، ایجاد واگرائی و غیریت بین توده‌های تورک دو قسمت آزربایجانی (استان‌های آزربایجان شرقی، آزربایجان غربی، اردبیل و پیرامون نزدیک آن‌ها) و غیر آزربایجانی (بخش‌های وطن تورکی-تورک‌ایلی واقع در استان‌های زنجان، همدان، قزوین، کوردستان، کرمانشاه، البرز، قوم، تهران، استان مرکزی، جنوب شرقی گیلان،... )، و بدین ترتیب تکه پارچه کردن ملت تورک ساکن در ایران، جلوگیری از تبدیل مجموع منطقه‌ی تورک‌نشین به هم پیوسته در شمال غرب ایران (تورک‌ایلی) به وطن تورک، و بدین ترتیب تجزیه‌ی وطن تورک و یا تورک‌ایلی است[5].

٨- تورک‌زدائی از تهران: حاشیه‌ی اول ریاست دفتر نخست‌وزیری رسما و صراحتا می‌گوید «در تهران [نمایشات] باید به زبان ملی و فارسی باشند». ممنوعیت تئاتر تورکی در تهران در راستای سیاست دولتی و راهبردی تورکی‌زدائی از تهران، این پایتخت تاریخی دولت‌های تورک، بزرگ‌ترین شهر تورک‌نشین در ایران، شرقی‌ترین شهر تورک‌ایلی و مرکز جمعیتی استراتژیک تورک است.

الف-تهران به لحاظ تاریخ سیاسی تورک. منطقه‌ی ری در هم‌سایه‌گی تهران از نخستین مناطقی است که توسط دولت تورک غزنوی در سال ١٠٢٨ میلادی فتح شد. فتح این منطقه‌ نقطه‌ی عطفی در تاریخ ملت تورک و وطن تورک (تورک‌ایلی) است. زیرا پس از آن دروازه‌های مناطق جنوبی تورک‌ایلی (قزوین، ساوه، آوا-آبه، زنجان، ابهر، همدان، ...) به سوی اوردوها و ایل‌های تورک از تورکستان در شرق گشوده شد. در دوره‌ی دولت تورک سلجوقی‌ نیز اکثر پادشاهان‌ مانند توغرول سلجوقی[6] ری را به‌ عنوان‌ پایتخت‌ خود انتخاب‌ می‌کردند. آخرین بار آغامحمد خان قاجار بنیادگزار دولت تورک قاجاریه در سال ١٧٨٨ میلادی تهران را به پایتختی انتخاب کرد. علت این انتخاب، قرار داشتن تهران در منتهی الیه شرقی تورک‌ایلی و یا وطن تورک؛ نزدیکی آن به «ساووج بولاق» (در استان البورز فعلی) یکی از مراکز ایل تورک افشار، خلجستان (خلج اوردا، خلج‌یورت) مسکن تورکان خلجی، بیاتستان (بایات‌ایلی، مسکن تورکان بیات در استان‌های فعلی مرکزی و همدان و ..) که بخش عمده‌ی افواج نظامی وقت از آن‌ها تشکیل می‌شد، به استرآباد در خوراسان مرکز ستاد نیروهای آغامحمد خان و جای‌گاه گروه شرقی ایل تورک قاجار در قالب آشاغی‌باش‌ها و یوخاری‌باش‌ها بود. (بخش غربی ایل تورک قاجار در گنجه و ایروان در قفقاز ساکن بود).

ب- جای‌گاه ویژه‌ی تهران در فرهنگ و ادب مودرن تورک: در تاریخ معاصر زبان تورکی نخستین بار به روش مودرن در دارالفنون ناصری تهران تدریس[7]، نخستین مدارس مودرن که زبان تورکی در آن‌ها تدریس می‌شد در تهران تاسیس-١٨٩٦[8]، و نخستین رومان به زبان تورکی تالیف حسن بیگ روشنی بارقین به سال ١٩١٢ در شهر تهران منتشر شده است[9]،....

ج-تهران در مرز شرقی‌ تورک‌ایلی: مناطق تورک‌نشین استان‌های تهران و البورز (و قوم و مرکزی و همدان و ...) کنونی از قدیمی‌ترین مناطق اسکان تورکان در تورک‌ایلی می‌باشند. اکثریت نام‌های جوغرافیائی تورکی در استان تهران و پیرامون آن، نه به تورکی جدید، بلکه به تورکی میانه و قدیم حتی تورکی باستان است. این منطقه در حال حاضر نیز محل تلاقی دو مملکت-اقلیم ملی تورک‌ایلی و فارسستان است[10]

به سبب این ویژه‌گی‌های تاریخی، فرهنگی و استراتژیک تهران[11] و به ویژه اهمیت آن در تعریف حد شرقی منطقه‌ی ملی تورک «تورک‌ایلی» و یا وطن تورک است که از دوره‌ی انجمن معارف ١٨٩٨ - مشروطیت تاکنون فارس‌گرایان و پان‌ایرانیست‌ها بر امر ریشه‌کن کردن تورکیت و زبان تورکی از تهران متمرکز شده‌اند[12]. آزربایجان‌گرایان استالینیست و سنتی هم که وارث دو سنت ضد تورک آزربایجان‌گرایی انگلیسی-ازلی -پارسی مشروطیت و آزربایجان‌گرایی روسی-استالینیستی هستند، عینا منکر تعلق بخش‌های تورک‌نشین استان‌های تهران و البورز به وطن تورکی هستند (به عنوان مثال علیرضا اصغرزاده، احمد اوبالی، ... در یک وطن‌فروشی آشکار این بخش از وطن تورک در استان‌های تهران و البرز را وطن خود نه‌می‌شمارند و آن‌ها را دیاسپورا می‌نامند).

٩-سید جواد صدر: حاشیه‌ی این سند که می‌گوید نمایشات در تهران باید به زبان ملی و فارسی باشد، به قلم سید جواد صدر با ملیت فارسی است. او فراماسونر و عضو لوژ فروغی بود و مدتی وزیر کشور ایران بوده است (از وقایع مهم دوران وزارت کشوری وی دست‌گیری و محاکمه‌ی سران عشایر تورک استان فارس و سرکوب قیام آن‌هاست) .

١٠-محمد ساعد مراغه‌ای: این سند مربوط به دوره‌ی نخست‌وزیری محمد ساعد مراغه‌ای است. وی دو بار نخست‌وزیر و هشت مرتبه وزیر امور خارجه و یک بار وزیر کشور و چهار مرتبه سفیر کبیر و وزیر مختار و چهار دوره نماینده‌ی مجلس سنا و یک دوره وکیل مجلس بود. محمد ساعد مراغه‌ای در کنار تورکی زبان مادری و ملی‌اش، به زبان‌های فارسی، عربی، روسی، آلمانی و فرانسوی آشنایی کامل داشت. محمد ساعد متولد تفلیس بود، کودکی را در قفقاز به‌ سر برده و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در قفقاز و مراغه به انجام رسانیده بود. او که تا سال ۱۳۰۰ در شهرهای مختلف قفقاز با سمت کارمند و نایب کونسول و کونسول مشغول خدمت، پس از آن نیز به ‌عنوان کونسول ایران به مدت یازده سال در آنکارا - تورکیه مأمور، و پس از بازگشت به ایران دو سال استان‌دار آزربایجان بود، گویا به آزربایجان و آزربایجانی علاقه‌مند (آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست) بوده است.


[1] منبع: اسنادی از موسیقی، تئاتر و سینما در ایران (١٣٥٧-١٣٠٠ ه. ش.) جلد اول.

http://ketabnak.com/book/75015/اسنادی-از-موسیقی-تئاتر-و-سینما-در-ایران-جلد-1

[2] اسناد دولتی در باره‌ی منسوخ کردن زبان تورکی و فارس‌سازی اجباری تورک‌ها توسط مدارس فارسی‌زبان بنا به گزارشات رسمی سال‌های ١٣٠٤-١٣٠١

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post.html

[3] عقب‌گرد به سنگر ملی، مشترک و سراسری

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_16.html

[4] لهجه‌گرائی، طائفه‌گرایی و محلی‌گرایی، سه مانع عمده در مسیر روند ملت شدن خلق تورک در ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_47.html

[5] موضوعِ بحث وطن (تورک‌ایلی) ایسه، گئری‌سی تفرّعات-تورک‌ایلی کجاست

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_31.html

[6] توغرول بیگ (طغرل بیک) اولین سلطان سلجوقی و مؤسس سلسله‌ی تورک سلجوقیان در سال ١٠٤١ میلادی به شهر ری وارد شد و این شهر را به پایتختی دولت خویش برگزید. وی در ری درگذشت و در مکانی در ابن بابویه که به برج توغرول (طغرل) معروف است و از شاهکارهای معماری تورک سلجوقی است دفن شد.

[7] تدریس زبان تورکی در مدرسه‌ی دارالفنون دوره‌ی ناصرالدین شاه قاجار، نخستین دانشگاه در تاریخ مودرن ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_28.html

[8] تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید تهران، ده-١٠ سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html

[9] روشنی بیگ در نوشته‌های خود می‌گوید «شهر تهران، پایتخت دولت تورک قاجاری با جمعیت دویست هزار نفر، شهری با صبغه‌ی تورک بوده و به یک شهر تورک شبیه‌تر است. در آنجا اکثریت اهالی تورک و اهالی فارس کم است». روشنی بیگ که به عنوان یک استراتژیست اهمیت بسیار به حفظ خصلت تورک این شهر می‌داد، نخستین رومان به زبان تورکی در ایران تالیف خودش را هم (روشنی‌نین رویاسی) در تهران منتشر کرد.

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_23.htm

[10] بخشی از متروپول تهران و استان تهران، جزء سرزمین تورک‌نشین است

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_19.html

تورک‌های نجم‌آباد آزربایجان-ساوجبلاغ- استان تهران

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_28.html

[11] بزرگ داشت مصطفی کمال پاشا آتاتورک در «تورک له‌ر مچیتی»- مسجد تورک های تهران

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_27.html

فریاد «یاشا یاشا مصطفی کمال پاشا، یاشا - تورک اوغلویوم بن، اؤلمه‌ک ایسته‌ریم» در تهران -١٩٢٧

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_16.html

استدعانامه‌ی تورکی مشروطیت‌طلبان متحصن در سفارت عثمانلی در تهران، سال ۱۹۰۸

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/05/blog-post_15.html

سرنوشت عبرت‌ آموز قصه‌های مشدی گلین خانم تورک (١٨٧٥-١٩٤٨)

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_11.html

اعلانیه‌ی میرزا رحیم تبریزی ١٩٠٧: اعتراضی مردمی به گفتمان ضد تورک جنبش مشروطیت ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_11.html

[12] راسیسم، آزمایش ژنتیک و تغییر نام موغولی ساوجبلاغ !

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post.html

No comments:

Post a Comment